به جهان مجازی خوش آمدید
درباره وبلاگ


باران باش و ببار ، نپرس پیاله های خالی از آن کیست . . . .

پيوندها
درد دل
جدیدترین برنامه و بازی های دنیا
دنیای عکس و رویداد ها
مشهد 2رپ
درد دل
معرفی رشته مهندسی نرم افزار
عاشقانه
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به جهان مجازی خوش آمدید و آدرس virtualworld.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


 
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه


انسان هاي بزرگ در باره عقاید  سخن مي گويند

انسان هاي متوسط در باره وقایع سخن مي گويند

انسان هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند





بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده :

 

اگر چشمان من دریاست                تویی فانوس شب  هایش

اگر حرفی زدم از گل                         تویی مفهوم و معنایش

اگر گفتم به شبنم اشک                  اگر با اشک خو کردم

تو گل بودی و من شبنم                 تو را من جستو جو کردم

اگر مرغی پرید و من                       برایش شعرها گفتم  

نبوده در خیالم مرغ                        خدایا من تو را گفتم

اگر چون کبک میخوانم                   اگر چون کوه خاموشم

خیال توست در فکرم                      صدای توست در گوشم   

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 12:56 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

 

 
 
مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت كه در سايه
 
آن قدري اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويي بود ، درختي كه
مي توانست آن چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد...!
 
وقتي مسافر روي زمين سخت نشست......
 
 
          بقیه در  ادامه ی مطلب


ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده :

سلامت -ترس را در شکم و معده نیز می‌توان حس کرد ولی می‌گویند جایگاه عشق، قلب است. لجبازی نکنید. عکس قلب و تیری را که به سمت آن پرتاب شده است همگان دیده‌اند. در عهد باستان ارسطو معتقد بود قلب جایگاه تمامی احساسات است، هر چند که کلود گالین – پزشک یونانی قرن دوم میلادی – جگر را مرکز همه چیز می‌دانست اما با این حال قرن‌هاست که بشر با قلبش هم حس می‌کند و هم تصمیم می‌گیرد.

در نیمه دوم قرن ۱۳ میلادی، قلب به‌طور رسمی جایگاه عشق خوانده شد و در تمامی تصاویر مذهبی، قلب مکان مقدس عشق خداوندی معرفی شد. در قرن ۱۸ میلادی گرچه علم قلب‌شناسی در حال بال و پر گرفتن بود ولی جایگاه عشق متزلزل نشد تا آنکه سرانجام در قرن ۲۰ میلادی، انسان عشق را احساسی تولید و کنترل شده از سوی مغز دانست. انسان قرن بیستمی عشق را بی‌اهمیت و نتیجه گذرای فعل و انفعالات شیمیایی در بدن جلوه داد. بشر قرن بیست و یکی نیز بیشتر به <ماتریالیسم> زیستی گرایش پیدا کرده است.
تحقیقات اخیر نشان داده است که عشق نتیجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرایز، احساسات و منطق) و قلب است جالب است که بدانید قلب نقش مستقل در عاشق‌شدن بازی می‌کند. گاهی عشق اصلا نتیجه یک تصمیم عاقلانه و منطقی نیست. در واقع مغز در این میان نقش اندکی ایفا می‌کند. ده‌ها هزار نرون، اطلاعات درونی بدن را به مغز مخابره می‌کنند و در نهایت مرکز مربوط به غرایز با بررسی این اطلاعات و اطلاعات هورمونی، دستور بروز عکس‌العمل‌های فیزیکی اتوماتیک مانند ترس، خشم و شادی … را صادر می‌کند. هنگامی که عاشق می‌شوید، مغز فرمان می‌دهد تا ضربان قلب تند، پوست سرخ و تنفس عمیق‌تر شود.
به لطف تکنیک‌های مدرن عکس‌برداری از مغز، هم‌اکنون می‌دانیم که مرکز احساسات در مغز کجاست و به این منطقه در اصطلاح “مغز احساسی” می‌گویند.
به‌طور خلاصه وقتی فردی را می‌بینید که به دلتان می‌نشیند، بخش مربوط به غرایز در مغز فعال می‌شود و از بخش مربوط به احساسات می‌خواهد نظرش را درباره فرد روِیت شده بگوید. بخش احساسات در تمامی خاطرات ذخیره شده در مغز موقعیت‌های مربوط به این فرد و این حس را مورد بررسی قرار می‌دهد و نتیجه را چه خوب و چه بد بازگو می‌کند. بخش منطقی مغز نیز موقعیت و داده‌ها را با توجه به معیارهای خود ‌‌می‌سنجد و ممکن یا غیرممکن بودن ایجاد یک رابطه عاشقانه را به کمک هورمون‌های مختلف مخابره می‌کند.
نکته جالب توجه آنجاست که دانشمندان پس از بررسی تصاویر گرفته شده از مغز یک انسان عاشق متوجه شدند که در عشق همان مناطقی درگیر می‌شوند که وقتی انسان از مواد مخدر یا مشروبات الکلی به مقدار زیاد مصرف می‌کند، دچار اختلال می‌شوند. کشف این موضوع، توجیهی برای این ادعاست که عشق کور است.

 

 
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 23:33 :: نويسنده :

 روزی خواهی رفت

لحظاتی چند است انگار

لحظاتی چند است انگار زندگی در پس چرخ دنیا

ناگهان امد و رفت بی خبر

بی انکه خبر دار شوی

برد با خود هر که را خواست

بیدار شو سبکبال باش مانند قطره

زلال و پاک باش

اسمان باش

جایگاهی امن برای پرنده

باید نیک باشی

روزی روزگار می اید سراغ تو

هوشیار باش

میبرد با خود هرکه را خواست

بنگر اسمانی یا نه

هوشیار باش

روزی خواهی رفت

*شقایق*

 
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 7:8 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه


 
 اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...
دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او !!!

 
 
آنگاه که مهر مي‌ورزي مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا مي‌کند ...
پس خود را گناهکار مبين !!!
 
!

 

 

  بقیه  در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 6:49 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

ماهیت کار

تاثیر شدید رایانه ها و فن آوری اطلاعات بر زندگی روزمره ، نیاز به طراحی و توسعه سیستمهای نرم افزاری رایانه ای جدید و به کاربردن فن آوریهای جدید را در طیف وسیع و در حال رشدی از کاربردها الزامی ساخته است . وظایفی که به وسیله افرادی که با عنوان مهندس نرم افزار شناخته می شوند انجام میشود به سرعت در حال رشد ونمو هستند که منعکس کننده بخشهای تخصصی جدید و تغیرات فنآوری ونیز اولویتها و عملکرد کارفرمایان میباشند . مهندسان نرم افزاربا بکارگیری اصول و روشهای علم رایانه ، مهندسی و تجزیه و تحلیلهای ریاضی به طراحی ، توسعه ، آزمایش و ارزیابی نرم افزارها و سیستمهای رایانه یی می پردازند که به کمک آنها رایانه ها قادر به انجام بسیاری از عملکردهایشان می شوند. مهندسین نرم افزار شاغل در فرایند تولید سیستمها و برنامه های کاربردی نیازها ی کاربرها را تجزیه وتحلیل کرده و سیستمها و نرم افزارهای کاربردی را برای رایانه ها طراحی و تولید کرده ویا تغییر میدهند. آنها در طراحی و توسعه انواع نرم افزارها مشارکت دارند از جمله سیستمهای عامل ، توزیع شبکه و کامپایلرها که برنامه ها را برای پردازش سریعتر تغییر می دهند .

 

بقیه  در  ادامه  مطلب

 

 



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده :

 يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى
مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از
موهايم سفيد مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!

 
پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : عبدالرضا خلیلی سوادکوه

پس از رسيدن يک تماس تلفنی برای يک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بيمارستا...ن شد ,,, او پس از اينکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهايش را عوض کرد و مستقيم وارد بخش جراحی شد ,, 

او پدر پسر را ديد که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض ديدن دکتر، پدر داد زد: چرا اينقدر طول کشيد تا بيايی؟ مگر نميدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئوليت نداری؟

 پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دريافت تماس تلفنی، هرچه سريعتر خودم را رساندم ,,, و اکنون، اميدوارم شما آرام باشيد تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,,,

 پدر با عصبانيت گفت:"آرام باشم؟! اگر پسر خودت همين حالا توی همين اتاق بود آيا تو ميتوانستی آرام بگيری؟ اگر پسر خودت همين حالا ميمرد چکار ميکردی؟

 

                              بقیه  در  ادامه  مطلب

 



ادامه مطلب ...
 

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد